طرحواره درمانی
در روانشناسی شناختی، طرحواره، یک الگوی سازمان یافته از تفکر و رفتار است. طرحواره، همچنین میتواند به عنوان یک چهارچوب ذهنی از ایدههای از پیش شکل گرفته شده تعریف شود. همچنین، میتوان طرحواره را قالب و چهارچوبی که نمایانگر مفاهیم جهان برای فرد است یا یک سیستم سازمان دهی و ادراک اطلاعات جدید دانست.
طرحوارهها، باورهای ناهشیار و ناسازگار دربارهی خودمان، دیگران و دنیا هستند که آنقدر برایمان واقعی و بدیهی اند که آنها را واقعیت محض میپنداریم و افسار افکار و هیجانات و رفتارهای ما را در دست میگیرند و باعث آشفتگی و نارضایتی در روابط عاطفی و بین فردی و شغلی میشوند.
۱. در طرحواره درمانی، به طور مشخص منظور از طرحواره، طرحوارههای ناسازگار اولیهاند که الگوهای معیوب از ادراک، هیجان و احساس فیزیکی و جسمی در طول عمر فرد هستند. معمولاً طرحوارهها شکل باور دربارهی خود و جهان را پیدا میکنند.
برای مثال، فردی با یک طرحوارهی طرد، میتواند دربارهی ارزشمندی اش از دید دیگران، بسیار حساس شود که این ممکن است فرد را در حوزه ارتباطات بین فردی اش هراسان یا غمگین کند.
۲. سبکهای مقابلهای، واکنشهای رفتاری یک شخص به طرحوارههایش است. سه سبک مقابلهای بالقوه وجود دارد. در «اجتناب» شخص تلاش میکند تا از موقعیتهایی که طرحوارهی معیوبش را فعال میکند دوری کند. در «تسلیم» فرد منفعلانه طرحوارهی معیوبش را قبول میکند و تلاشی برای مقابلهی مناسب با آن نمیکند و تغییر رفتاری در موقع بروز نتایج ناخوشایند اجتناب ناپذیر از خود نشان نمیدهد. «در جبران افراطی» که به آن «واکنش افراطی» نیز میگویند، فرد برای اینکه اجازه ندهد عواقب ناخوشایند ناشی از یک طرحواره اش به وقوع بپیوندد، تلاش خیلی زیاد و اضافه انجام میدهد. این سبکهای مقابلهای ناسازگار (اجتناب، تسلیم و جبران افراطی) معمولاً باعث میشوند که طرحوارهها تقویت شوند. به مثال زیر در مورد طرد و جدایی توجه کنید:
وقتی فردی که سبک مقابلهای اجتنابی دارد، تصور میکند که رابطه اش با خطر جدایی مواجه است، احتمالاً طوری رفتار میکند که نزدیکی و صمیمیت در رابطه را محدود کند تا خود را از اینکه مورد رها شدن قرار بگیرد محافظت کند.
نتیجهی این رفتار، که تنهایی یا حتی از دست دادن آن رابطه است میتواند به سادگی همان طرحوارهی طرد و رها شدگی فرد را تقویت و تأیید کند.