اختلال دوقطبی
اختلال دو قطبی به زبان ساده نوسان خلق بین دو حالت افسردگی و شیدایی هست. در زبان تخصصی شیدایی به مانیا گفته میشود و شیدایی خفیف هیپومانیا نام داره. دو قطبی دو نوع داره: نوع یک و نوع دو. تفاوت این دو در شدت شیدایی هست به شکلی که در نوع یک حتما شیدایی شدید یا مانیا وجود داره و لازمه تشخیص دوقطبی نوع یک هست. اما در نوع دوم هیپومانیا یا شیدایی خفیف باید باشه و هرگز هیچ دوره مانیا تجربه نشه. به زبان ساده اگر بیمار حتی یک بار در طول عمرش شیدایی شدید یا مانیا تجربه کرده باشه به اختلال دو قطبی نوع یک مبتلاست. پس در نتیجه مانیا برای اختلال دو قطبی نوع یک هست و هیپومانی برای اختلال دو قطبی نوع دو. جدای از این ها یه فرق مهم دیگه هم دارن. این که گفتیم در دوقطبی نوع یک مانیا حتما وجود داره اما افسردگی میتونه وجود نداشته باشه ( میتونه هم وجود داشته باشه) . بنابراین مهم ترین نشانه ما برای تشخیص دوقطبی نوع یک وجود یک دوره شیدایی شدید یا مانیا هست . اما در نوع دو که هیپومانی یا شیدایی خفیف وجود داره حتما و حتما باید بعدش یک دوره افسردگی اساسی وجود داشته باشه . به زبان دیگه دو قطبی نوع دو یعنی هیپومانی+ افسردگی اساسی.
اما حالا بیایم ببینیم هرکدوم از این حالت های خلقی چه ویژگی هایی داره.
مانیا: مانیا یک دوره خلق بالا و سرشار از انرژی هست که حداقل یک هفته ادامه داره. معمولا افراد تو این دوره برخی از این ویژگی ها رو دارن: عزت نفس بالا و کاذب به شکل بزرگ منشی و اعتقاد به اینکه توانایی خاصی دارد- کاهش ساعت خواب مفید به همراه شادابی و بدون احساس خستگی- صحبت با فشار و با حالت های پرخاشگرانه- پرش افکار و تند تند صحبت کردن به شکلی که بیمار از موضوعی یه موضوع دیگه میپره- حواسپرتی- افزایش فعالیت – سراسیمگی و احساس تنش- انجام فعالیت های پرخطر مثل روابط جنسی پرخطر یا رانندگی با سرعت بالا یا هرگونه کارخطرناک
هیپومانی: هیپومانیک تقریبا همه ویژگی های مانیک رو داره اما در مدت زمان و شدت متفاوته. هیپومانیک معمولا حدود ۴ روز طول میکشه و شدت نشانه ها ضعیف تر هست.
افسردگی اساسی: افسردگی اساسی به شکل کاهش انرژی و فقدان علاقه و لذت به امور روزمره خودشو نشون میده و حداقل دو هفته نشانه هاش ادامه داره. بعضی از این ویژگی ها میتونه توی دوره افسردگی اساسی خودشو نشون بده: خلق افسرده و احساس پوچی و ناامیدی در بخش عمده ای از روز- کاهش علاقه به فعالیتهای روزمره- کاهش اشتها قابل توجه- بی خوابی یا پرخوابی قابل توجه- سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی – کمبود انرژی و خستگی در بخش قابل توجهی از زمان روز- احساس گناه و بی ارزشی- کاهش فعالیت های فکری مثل تمرکز کردن- افکاری درباره مرگ و مردن و در برخی موارد افکار خودکشی.
نکته مهم که باید به یاد داشته باشین این هست که افسردگی با سوگ متفاوته که در مقاله افسردگی اساسی بهش میپردازیم.
اما به طور کلی دو قطبی اختلال تغییر خلق بین حالت های یادشده است که بستگی به نوع یک یا دو اختلال یعنی وجود یا عدم حضور هیپومانی درمان های متفاوتی هم براش در نظر گرفته میشه.
مهم ترین خط درمان اختلال وقطبی ، دارو درمانی برای تثبیت خلق هست. در کنار دارو درمانی هم رواندرمانی به خصوص برای بخش افسردگی بسیار کمک کننده هست . به یاد داشته باشیم افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در دوره مانیا و هیپومانی معمولا خودشون رو دچار مشکل نمیدونن و وقتی به فاز افسردگی میرسن و احساس رنج میکنن تازه ممکنه برای درمان اقدام کنن. اگر هم بیمار در دوره شیدایی به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کرد معمولا برای مشکلاتی که نشانه های مانیا یا هیپومانیک براشون به وجود میاره و در اصل این خلق بالا و غیرعادی رو دچار مشکل نمیدونن.